وقتی کلمه هیپنوتیزم را میشنوید، احتمالا تصویر یک فرد اسرارآمیز که مقابل چشمان فردی یک ساعت جیبی را به طرفین تکان میدهد در ذهن شما ظاهر میشود… همه ما حس کنجکاوی شدیدی نسبت به هیپنوتیزم داریم و بسیاری از ما از ته دلمان خواستهایم که آن را امتحان کنیم یا در موردش مطالبی بخوانیم تا سر از کار این اسم عجیب و غریب درآوریم. اما اصلا هیپنوتیزم چیست؟ واقعا اثرات درمانی دارد؟ چقدر خطرناک است؟ پاسخ تمام این سؤالات را در زیر بخوانید.
تاریخچه
کلمه «هیپنوتیزم» (Hypnosis) از کلمه یونانی hypnos گرفته شده است که به معنای «خواب» است. هیپنوتیزم یک حالت روانی خلسه مانند است که در آن افراد افزایش توجه، تمرکز و تلقین پذیری را تجربه میکنند. در حالی که هیبنوتیزم اغلب به عنوان حالتی شبیه خواب توصیف میشود، بهتر است به عنوان حالتی از توجه متمرکز، تلقین پذیری شدید و تخیلات واضح بیان شود. القای هیپنوتیزمی شامل متمرکز کردن توجه و درگیری تخیلی تا جایی است که آنچه توسط فرد تصور میشود واقعی باشد.
نظرات زیادی دربارهٔ اینکه چه کسی هیپنوتیزم را شروع کرد، وجود دارد. هندوهای هند اولین کسانی بودند که آنها این شیوه را بنیان نهادند و از آن به عنوان یک دارو برای سلامتی استفاده کردند. امروزه این یکی از کاربردهای اصلی هیپنوتیزم است و به روانشناسی مربوط میشود.
تحقیقات نشان میدهد هیپنوتیزم به گذشتههای دور برمیگردد. اما پیشرفتهای مهم هیپنوتیزم در سال ۱۸۴۲، هنگامی که جیمز برید شروع به بررسی بیشتر آن کرد، رخ دادند. او که «پدر هیپنوتیزم جدید» نامیده میشود اعتقاد نداشت که خواب مغناطیسی باعث هیپنوتیزم میشود و فکر میکرد که خلسهها فقط یک «خواب عصبی» هستند.
وی در سال ۱۸۴۳ یک کتاب دربارهٔ این موضوع به نام «نوریپنولوژی» نوشت. برخی مسمر را پدر هیپنوز میدانند. میگویند راسپوتین وزیر پرنفوذ دربار روسیه تزاری از این روش در قربانیان خود استفاده میکردهاست. کشیش آبه فاریا نیز از متقدمین این روش است. مسمر در دورهٔ اوج نظریهپردازی در باب مغناطیس این پدیده را ناشی از مغناطیس حیوانی میدانست. بعدها روش او توسط شورایی مرکب از بنجامین فرانکلین و گیوتین و… مردود دانسته شد. برخی فقها میگویند هیپنوتیزم اگر مستلزم امر حرامی نباشد جایز است. هیپنوتیزم را خواب واره ترجمه کردهاند. هیپنوز توسط میلتون اریکسون آمریکایی و نیز المان پیشرفت زیادی کرد.
هیپنوتیزم یعنی خواب؟
هیپنوتیزم یک وضعیت روان شناختی و فیزیولوژیک خاص است که در این حالت وضعیت هوشیاری فرد تغییر پیدا میکند و با هوشیاری معمولی متفاوت است. بیشتر شبیه خواب است، اما با خواب فرق میکند، زیرا فرد هوشیار است، ولی هوشیاری او فقط در یک حیطه متمرکز شده است. ویژگی عمده این وضعیت کاهش پاسخدهی فرد به محرکهای بیرونی و افزایش تلقینپذیری اوست. هیپنوتیزمکننده از همین وضعیت تلقین پذیری استفاده میکند و یکسری القائاتی را به فرد میدهد و این کاملا دست هیپنوتیزور است که هوشیاری فرد را به چه سمتی هدایت کند. علت تلقین پذیری بیش از حد فرد در این حالت به این دلیل است که محرکهای پیرامونی کمترین تاثیر را روی او دارند و سطح تمرکز نیز بسیار بالا میرود.
این روش درمان نیست
خیلیها این سؤال برایشان بهوجود میآید که آیا هیپنوتیزم میتواند به تنهایی یک روش درمانی باشد یا خیر؟ جواب این سؤال بستگی به این دارد که تعریف شما از درمان چه باشد. اگر تعریف ما از درمان این باشد که یکسری علائم به طور موقت از بین بروند مثل اینکه فرد دچار پرخوری عصبی یا یکسری اضطراب باشد، بله هیپنوتیزم میتواند در این موارد کمککننده باشد. اما اگر درمان را به این شکل تعریف کنیم که یک تغییر ساختاری و بنیادی در فرد به وجود بیاید که این علائم برگشت نداشته و دائمی باشند، در این مورد باید گفت، هیپنوتیزم نمیتواند کاری کند و نیاز به رواندرمانی وجود دارد. اما در حیطه پزشکی کمک زیادی میتوان از هیپنوتیزم گرفت، مثل کاهش درد در دندانپزشکی یا حتی کاهش درد هنگام زایمان یا تسکین درد بعد از عملهای جراحی.
در روان درمانی
از هیپنوتیزم برای درمان تعدادی اختلالات فیزیولوژیک و روان شناختی استفاده میشود. در پزشکی، از هیپنوتیزم برای کاستن از اضطراب مربوط به عملهای پزشکی و دندان پزشکی، آسم، بیماریهای معده و روده، تهوع ناشی از شیمی درمانی، و مدیریت درد، استفاده میشود. در درمان بیماریهای روانی، از هیپنوتیزم استفاده میشود تا به مردم کمک شود بر اعتیاد خود فائق آیند. استفاده از هیپنوتیزم برای حل مشکلات عاطفی-هیجانی بیش از همه بحثبرانگیز بودهاست. طرفداران استفادهٔ تراپوتیک از هیپنوتیزم میگویند که این کار به روان درمانگران اجازه میدهد تا خاطرات واپس راندهای را که در پشت پردهٔ مشکلات روان شناختی قرار دارند کشف کنند. اما بعضی روانشناسان در مورد استفاده از هیپنوتیزم در روان درمانی با دیدهٔ تردید نگاه میکنند. آنها میگویند که هیپنوتیزم چیزی نیست بجز این که روان درمانگر، خاطراتی غیرواقعی را در ذهن مراجعان میکارد، از جمله خاطراتی از بدرفتاری و آزار را که هرگز روی ندادهاند.
مانند هر درمان دیگری، هیپنوتیزم ممکن است برای شرایط خاص یا در افراد خاص مفید باشد، اما همچنین میتواند مفید نباشد.عوارض هیپنوتراپی در افرادی که مشکلات روانی شدیدی دارند، مانند علائم روان پریشی، از جمله توهم و هذیان، مشاهده میشود. همچنین ممکن است برای کسی که از مواد مخدر یا الکل استفاده میکند نامناسب باشد. استفاده از هیپنوتیزم برای بازیابی حافظه تا حد زیادی توسط تحقیقات پشتیبانی نشده است. همچنین در مورد استفاده از آن در مدیریت رویدادهای استرسزا از اوایل زندگی احتیاط میشود. استفاده از هیپنوتیزم در این مواقع ممکن است خاطرات نادرستی ایجاد کند، به خصوص اگر پیشنهاد ناخواسته داده شود و باعث ناراحتی و اضطراب بیشتری شود.
تفاوت هیبنوتیزم و هیپنوتیزم درمانی چیست؟
اگرچه هیبنوتیزم و هیپنوتراپی کلماتی هستند که به جای یکدیگر استفاده میشوند، اما این دو کلمه یکسان نیستند. هیپنوتیزم بیشتر حالت ذهنی است در حالی که هیبنوتیزم درمانی یا هیپنوتراپی نام نسخه درمانی است که در آن از هیپنوتیزم استفاده میشود.
خواب مصنوعی عوارض دارد؟
به علت اینکه بسیاری از مردم ما تفکر نادرستی درباره ماهیت هیپنوتیزم دارند، به اشتباه این باور را دارند که انجام هیپنوتیزم روی آنها تاثیر بسیار وحشتناکی گذاشته یا خواهد گذاشت، در صورتی که هیپنوتیزم به این اندازه اثر گذار نیست، نه در جهت بهبود، نه در جهت بدتر شدن. اساسا کارایی هیپنوتیزم بسیار ساده است، اما به دلیل ابهامی که در این روند وجود داشت، خیلیها که دانش علمی در این مورد نداشتند مسئله را به صورت اغراق آمیزی مطرح کردند.
وقتی فرد در حالت خواب هیپنوتیزمی است، اتفاق خاصی در او رخ نمیدهد، فقط فرد در حالتی است که تلقینپذیری بالایی دارد، در این وضعیت بستگی دارد که به فرد چه القائاتی شود که حالش بهتر شود یا بدتر. اینکه بعضیها بعد از خارج شدن از حالت هیپنوتیزم احساس میکنند بدتر شدهاند، میتواند به این دلیل باشد که انتظارات خارقالعادهای از هیپنوتیزم دارند و وقتی میبینند که حالتشان مطابق با خواستههایشان نبوده احساس بدی میکنند.
این بچه شدن واقعی نیست
در یک حالت آرامش عادی که در اثر ریلکسیشن نیز به وجود میآید و فرد کاملا روی خاطرات گذشته اش متمرکز میشود، ممکن است خیلی چیزها به یاد بیایند. در حالت هیپنوتیزم هم همین است، فرد کاملا توسط هیپنوتیزور روی گذشتهاش متمرکز میشود و در نتیجه یکسری از خاطراتی که ممکن است تا آن زمان فراموش کرده را به دلیل تمرکز بیش از اندازه روی آنها به خاطر بیاورد.
البته قبلا بر این باور بودند که فرد در حالت هیپنوتیزم به ناخودآگاه خود میرود، ولی در واقعیت اینطور نیست، فرد هوشیار است، ولی یک هوشیاری متمرکز شده که تحت تسلط هیپنوتیزور است. پس بازگشت به دوران کودکی به آن شکل که بسیاری فکر میکنند که فرد واقعا به دوران کودکی خود برمیگردد، نیست بلکه به خاطر تلقینات هیپنوتیزور، فرد قسمتی از کودکی خود را به یاد میآورد که کاملا طبیعی است که ما دوران کودکیمان را به یاد آوریم. حتی با القائاتی هیپنوتیزور که مثلا میگوید «تو الان یک کودکی»، فرد با حالت و تن صدای بچگانه سخن میگوید. اما اینکه بعد از پایان یافتن هیپنوتیزم فرد همچنان در دوران کودکی خود سیر کند و مانند یک کودک رفتار کند، امکانپذیر نیست.
ما در یک شرایط خاصی هم که روی کودکیمان متمرکز شویم، ممکن است که خاطراتی را به یاد آوریم و حتی حس کودکانه به ما دست بدهد و غرق در لذت و شادی یا غم و اندوه شویم. این به علت سطح تمرکز فوقالعاده بالاست که ما چیزهایی را که به صورت معمول به یاد نمیآوریم در آن حالت به یادمان میآید. حتی در فرایند روان درمانی هم وقتی روی گذشته فرد متمرکز میشویم ناگهان چیزهایی را به خاطر میآورد که تا آن لحظه به یاد نمیآورد. این به دلیل میزان توجهی است که فرد در مورد آن موضوع مورد نظر به کار میگیرد.
شما هم میتوانید هیپنوتیزم شوید؟
برای هیپنوتیزم شدن ۳ شرط اساسی وجود دارد:
باید خواهان و راغب به هیپنوتیزم شدن باشید.
باید به اینکه هیپنوتیزم روی شما قابل انجام است باور داشته باشید.
باید توانایی آرام بودن و تمدد اعصاب را داشته باشید.
گفته شده درصد کمی از افراد را نمیتوان هیپنوتیزم کرد و عدهای را نیز به راحتی میتوان هیپنوتیزم کرد، ولی اکثریت مردم در طیف وسط قرار دارند و این سطح تلقینپذیری افراد است که شدت و ضعف این موضوع را مشخص میکند. به طور کلی افرادی که خیلی خیالباف هستند از سطح تلقین پذیری بالایی برخوردارند.
زخمهای گذشته را میتوان با هیپنوتیزم خوب کرد؟
بخشی از تعریف رواندرمانی یعنی به یادآوردن مطالب سرکوب شده که فرد آن مطالب را از حالت ناهوشیار و نیمه هوشیار خود بیرون بیاورد و طی فرایند روانکاوی بسیاری از آن خاطرات بیرون بیایند و احساسات همراه آن خاطرات و هیجانات مربوط با آنها هم زنده شوند و این خاطرات سرکوب شده با بخش هوشیار فرد ادغام شود.
در رواندرمانی فرد در حالت هوشیاری به سر میبرد و توسط تداعی آزاد و تعبیر و تفسیر رؤیا مطالب سرکوبشده به یاد خودآگاه فرد میآیند، اما در حالت هیپنوتیزم وقتی آن مطالب سرکوب شده بهیاد میآیند، طبیعتا با بخش کاملا هوشیار مغز فرد نمیتواند ادغام شود، زیرا فرد تا حدودی در حالت خواب است و فقط با یکبار به یاد آوردن خاطرات فراموش شده، درمان صورت نمیگیرد. یعنی بینش پیدا کردن به مطالب سرکوب شده لزوما درمان نیست. فرد ممکن است بینش پیدا کند، ولی هیچ تغییر شخصیتی در او اتفاق نیفتد.
اگر این بینشی که فرد پیدا میکند با همکاری یک متخصص مجرب نباشد، مثل باز کردن یک زخم است بدون رسیدگی و مراقبت از آن، زیرا یکسری مطالب هستند که اساسا فرد گنجایش پذیرش و یادآوری آنها را ندارد و به همین دلیل است که فراموش شدهاند و باز کردن و رها کردن آنها میتواند عواقب بدی داشته باشد. افراد باید بارها این خاطرات را به یاد آورند و احساسهای مختلف، اعم از خشم یا سوگواری یا حس انتقام و… همراه آن خاطرات را بیرون ریخته و تخلیه کنند و کمکم زیر نظر یک متخصص مجرب، این احساسها با هوشیاری آمیخته شوند و تغییرات شخصیتی و ساختاری به وجود آید. اما یکسری از عادتهای غلط را میتوان از طریق هیپنوتیزم با القا کردن تلقینات انزجارکننده برای مدتی از بین برد، ولی چون تغییر الگوهای رفتاری و تصحیح آنها صورت نگرفته ممکن است که مجددا بازگردند.
با یک ساعت جیبی میتوان هیپنوتیزم شد؟
وقتی فرد تصمیم میگیرد که نزد یک هیپنوتیزور برود، از قبل خود را آماده این جریان کرده و این ذهنیت را به خود داده که هیپنوتیزم خواهد شد، با تمرکز روی یک محرک بیرونی خاص (ساعت)، محرکهای بیرونی دیگر اثر کمتری میتوانند روی او بگذارند. در هیپنوتیزم این اتفاق میافتد که با خیره شدن به یک ساعت و با تلقینات هیپنوتیزور فرد به هیچ محرک دیگری پاسخ نمیدهد و فقط روی ساعت متمرکز میشود و بعد از آن القائات انجام میشوند. وقتی فرد کلمه خواب را در آن حالت تمرکز بالا و تلقینپذیری بالا به کرات میشنود، چون در کلمه خواب یک حالت آرامیدگی وجود دارد خودش در آن حالت قرار میگیرد.