«مدلش اینه عصبی که میشه خون جلوی چشماشو میگیره وگرنه چیزی توی دلش نیست». «این آزارش به یه مورچه هم نمیرسید چه برسه به اینکه جون یه آدمرو بگیره و بشه قاتل!»
عصبانیتهای لحظهای که گاهی وقتها بلای جان میشود و کار دست آدمها میدهد؛ فقط کافی است سری به اخبار جنایی بزنید تا با عمق فاجعه روبهرو شوید، قدرت خشمی که بازیچه آن میتواند به تیزی و برندگی یک چاقو باشد یا گلولهای در تفنگ یا صرفاً یک هلدادن ساده! و تو میمانی با خشمی که فروکش شده و یکعمر پشیمانی و ندامت که دیگر فایدهای ندارد!
برای قتل، دلیل عجیب بیار!
در نگاه جامعهشناسی، قتل از بزرگترین جنایاتی محسوب میشود که امنیت جامعه را به هم میریزد و معمولاً قانون شدیدترین کیفرها را برای قاتل در نظر میگیرد؛ اما بعضی دلایل قتل بهقدری مسخره به نظر میرسد که فکر میکنید نویسنده آن با شما شوخی دارد؛ مثلاً قتل بر سر ۲۰ هزار تومان پول! قتل همسر به دلیل خندههای زیاد! قتل پدر به دلیل اعصاب خردی! یا جایی مثلاً مقتول فکرش را هم نمیکرد که روزی به دلیل اینکه با کفش روی فرش، راه رفته کشته شود، یا از قاتل بپرسند چرا کشتیش؟ بگوید: «چون زیاد میخندید!» در این فهرست دنیای رفاقتها هم کوچک شده و بر سر کلمن یا چشم در چشم شدن به جان هم افتاده و در مسابقه رقابتی یکی دیگری را حذف میکند!
این همه خشم و عصبانیت از کجاست؟
بیشتر جامعهشناسان امروزی پدیده قتل را ریشه در مشکلات اقتصادی و معیشتی میدانند؛ اما واقعیت این است که بسیاری از قتلهایی که ریشه آن نزاع و درگیری است نشان میدهد که هیچ انگیزه اقتصادی پشت این قتلها وجود ندارد. مثلاً قتلی که در مراسم عروسی رخ میدهد یا قتلی که در اثر خوشگذرانی در ویلاهای محمودآباد رخ داد یا قتل دو خواهر توسط برادر که بهانه آن اگرچه بر سر نزاع زمین پدری بود؛ ولی هیچ یک از طرفین دارای نیاز اقتصادی بهعنوان انگیزه بزه نبودند. قتلهای آنی و بدون برنامهریزی قبلی که از هیجانات و عصبانیتهای لحظهای صحبت میکند…
زود از کوره در رفتن و به چاه افتادن…
سوالی که پیش میآید این است که چه اتفاقی در لحظه ممکن است رخ بدهد که منجر به قتل و داغدار کردن یک خانواده و گرفتار شدن فرد دیگر به دست قانون میشود؟ کارشناسان این موضوع را بررسی کردند و باور دارند یکی از دلایل این جرم؛ پایین آمدن آستانه تحمل و تابآوری مردم مخصوصاً جوانان در برابر هیجانات و عصبانیت است و بهاصطلاح زود از کوره در میروند! در خیلی از مواقع، این قتلها بدون شناخت همدیگر صورت میگیرد و قاتل و مقتول همدیگر را نمیشناختند، از قضا در یکزمان اشتباه و در یک مکان اشتباه به هم رسیده و سر موضوعات پیش پا افتادهای که احتمالاً در شدیدترین شکل ممکن نیم ساعت زمان میبرد تا به روال عادی برگردد، به هم پریدند و به این صورت پرونده قتلی باز شد.
ردپای نابرابری و احساس حقارت در قتلهای آنی
دلیل دیگری که روانشناسان به آن تأکید دارند، احساس حقارت از بعد روانی است که میتواند یکی از عوامل ارتکاب قتلهای آنی باشد. این احساس حقارت ممکن است از نابرابریهایی که در داخل خانواده و جامعه احساس کرده باشد، ریشه بگیرد، بیشتر افرادی که گرفتار قتل آنی شدند در لحظه با یک حس کوچکشدن و بیارزشی مواجهه میشوند و متأسفانه یاد نگرفتند آن را از زمان کودکی کنترل کنند! نمونه کوچک آن را بیشتر ما در کلکل و بحثهای رانندگی و جای پارک دیدهایم! ازآنجاییکه خیلی از ما یاد نگرفتهایم چطور احساسات و امیال خودمان را شناخته و بعد مدیریت و کنترل کنیم، این حس به یک خشم و انفجاری بزرگ خودش را در نزاع نشان میدهد که گاهی صحنه قتل را رقم میزند.
قتلهای آنی در اثر اتفاقات خیلی جزئی و حاشیهای و بدون قصد و برنامهریزی اتفاق میافتد و در همه آنها پشیمانی و ندامت، عنصر مشترکشان است. طوری که اگر پای درد دل این قاتلان بنشینید میگویند که اگر به گذشته و آن موقعیت برگردند هرگز دستشان را به خون آلوده نمیکردن!
محافظی به اسم کنترل خشم
خشم یک ویژگی اکتسابی است و در این زمانه برای خشمگین شدن بهانه زیاد وجود دارد؛ از شرایط جامعه، تورم و گرانی گرفته تا نارضایتیهای شغلی و بیکاری و عوامل اقتصادی که هر کدام نقش زیادی در بروز خشونت دارند که اگر کنترل نشوند زمینهساز نزاع و درگیری در شرایط بحرانی میشوند.
حالا چطور این خشم را کنترل کنیم؟ خشم هم مثل باقی احساسات غم، شادی و ترس یک حس و واکنش طبیعی است و نباید برای داشتن آن خودمان را سرزنش کنیم! وقتی احساساتمان نادیده بگیریم دیر یا زود طغیان آن را مشاهده میکنیم. کنترل خشم مهارتی است که به دادمان میرسد تا در مواقع حساس، اختیار از کفمان خارج نشود! در واقع از ما در برابر خطر و تهدید محافظت و دفاع میکند.
چطور خشم خود را کنترل کنیم؟
«مادرجان وقتی عصبی شدی ۵ تا صلوات بفرست و فوت کن، آب بخور، پاشو قدم بزن و…» قدیمیها بیشتر از عصر امروز و تکنولوژی، هزار ترفند بلد بودند تا خشم و عصبانیشان را کنترل کنند. راه و روشهای علمی که روانشناسان آن را امروزه برای کنترل خشم پیشنهاد میدهند.
شناسایی علت خشم، اولین قدمی است که باید برای کنترل آن برداشت و ممکن است ریشه این خشم، احساس دیگری باشد؛ مثلاً آزار دیدن از یک مشاجره، خسته شدن از تنهایی و…
تنفس عمیق و اجرای چند تکنیک ساده مراقبه و ورزشکردن باعث تخلیه انرژی منفی شما میشود و برای همین است که بسیاری از ورزشکاران حرفهای در زندگی شخصی خود آرام و صبور هستند چرا که خشم خودشان را به بهترین روش تخلیه میکنند. راهرفتن، دویدن و شناکردن و انجام حرکات کششی فعالیتهای مفیدی هستند که به کنترل خشم شما کمک میکنند. شناسایی و دوری از محرکها راه دیگری برای آرامش اعصابتان است؛ مثلاً صحبتکردن درباره موضوعات خاص، افراد خاص باعث رنجش شما میشود.
به گزارش وب گاه تبیان، ذهنتان را از حادثه دور کنید؛ مثلاً شمارش معکوس اعداد به شما کمک میکند ضربان قلبتان کند شده و خشمتان فروکش کند.داشتن تخیل و تجسم هر چیزی که به شما آرامش هدیه کند، گوشکردن موسیقی، سکوتکردن، از موقعیت دورشدن و نوشتن چیزهایی که اذیتتان میکند و توانایی گفتن آن را ندارید، صحبتکردن با یک دوست وقتی که خیلی عصبی هستید، انجامدادن کارهای که دوست دارید از آب دادن گلها گرفته تا آوازخواندن و نقاشی و…
و در آخر کمک بگیرید، بعضی وقتها زور حوادث و مشکلات خیلی بیشتر از ما آدمهاست بنابراین کمکگرفتن از افراد حرفهای و متخصص به ما کمک میکند علاوه بر اینکه علت خشم را بشناسیم برای مهار و کنترل آن قدم مثبتی برداریم.