سلامت معنوی بعد مهمی از سلامت افراد محسوب میشود که محققین و صاحبنظران در سراسر جهان تعاریفی برای آن ارائه کردهاند و شباهتها و تفاوتهایی فاحش در تعاریف ارائه شده دیدگاههای مربوطه و به چشم میخورد…
اسماعیل فتاحی؛ عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار.
عایشه امینی؛ عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار.
چکیده
سلامت معنوی بعد مهمی از سلامت افراد محسوب میشود که محققین و صاحبنظران در سراسر جهان تعاریفی برای آن ارائه کردهاند و شباهتها و تفاوتهایی فاحش در تعاریف ارائه شده دیدگاههای مربوطه و به چشم میخورد. این تفاوتها و شباهتها ناشی از شرایط اجتماعی محققین، فرهنگها و اعتقادات مذهبی یا عدم اعتقاد مذهبی افراد است. با توجه به مشکلات پیشروی تحقیق در این حوزه، بایستگی رسیدن به تعریفی جامع و مورد توافق بهطور جدی احساس میشود که امکان مقایسه، تعمیم، توسعه و کاربردیکردن تحقیقات را در این زمینه موجب شود.
در این پژوهش با واکاوی مفهوم و تعریفهای سلامت معنوی بهدنبال ارائه تعریفی پایهای هستیم که در پژوهشهای آینده قابل بهرهبرداری باشد.
واژگان کلیدی: سلامت، سلامت معنوی، معنویت، ارزشها و باورها.
Survey conception and definition of spiritual health
Esmaeil Fattahi
Ayeshe amini
Spiritual health is an important aspect of health. Researchers and experts in worldwide have suggested and provided .
a sometimes definition of the similarities and sometimes significant differences in the perspectives and definitions . The differences and similarities of cultures and religious scholars and social conditions or lack of religious beliefs
In this study,theanalysisand definition ofthe concept ofspiritual healthseeks to providea basicdefinitionsthat areexploitableinfuture research
مقدمه
سلامتی مفهومی است که بهسختی میتوان آن را در قالب لغات بیان کرد؛ چراکه از شهودیترین مفاهیم قابل درک بهوسیله افراد بهحساب میآید. سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۴۷ سلامتی را حالتی از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری یا ناتوانی تعریف کرده است. این تعریف کلاسیک از سلامتی، با توجه به اینکه عناصر ضروری سلامت را تعیین میکند از اهمیت ویژهای برخوردار است. این تعریف بیشتر به این مسئله پافشاری میکند که سلامتی مفهومی کلی و مستلزم تعامل و درون وابستگی میان اجزای مختلف است (صفاری و شجاعی زاده، ۱۳۸۷).
جهت درک کامل معنی سلامت، دانستن هر یک از ابعاد سلامت از اهمیت بسزایی برخوردار است. گوداستات، سیمپسون و لوانگر (1987) با یک مرور مطالعاتی گسترده ابعاد سلامتی را اینگونه توصیف کردند: آنان سلامت جسمانی را فقدان بیماری و ناتوانی و عملکرد مناسب جسمی و فیزیولوژیک بیان کردند. همچنین سلامت روانی را سلامت روانشناسانه نامیدند که شامل عواطف و منبعی برای قابلیتهای عقلانی و درک ذهنی است. همچنین سلامت اجتماعی را توانایی تعامل مؤثر با افراد دیگر و محیط اجتماعی، رضایتمندی از روابط بین فردی و ایفای نقش میدانند. آنان بعد سلامت روحی یا سلامت معنوی را سلامت شخصی مینامند و آن را با مفهوم تعالی نفس مرتبط میدانند که منعکسکننده سیستم ارزشی فرد است و ممکن است مربوط به عقیدهای در مورد پدیدهای ماورایی یا طبیعی باشد و یا قانون عملی و منبع مذهبی. البته برخی سلامت عاطفی را هم به این ابعاد میافزایند، هرچند که در تعریف سازمان جهانی بهداشت نیامده است (صفاری و شجاعی زاده، ۱۳۸۷).
روش مطالعه بهصورت جستجو و در پایگاههای اسنادی معتبر و همچنین در مقالات فارسی و برخی مقالات انگلیسی با استفاده از کلید واژه سلامت معنوی، معنویت، مفهوم معنویتSpiritual health, spiritual spirituality است که در زمینه مفهوم معنویت و تعاریف آن انجام گرفت. تعاریف و مفاهیم مختلف در زمینه سلامت معنوی منابع و در دسترس جمعآوری گردید و در نهایت، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از محدودیتهای ما در این کار، کمبودن کارهای پژوهشی در این حوزه بود.
ضرورت وجود معنویت و پرداختن به آن
ضرورت وجود معنویت در انسان، مانند ضرورت وجود دم و بازدم برای زندهبودن جسم است. معنویت برای همهی انسانها در تمامی جوامع و سرتاسر جهان قابل شناسایی است. معنویت از اصول حیاتبخش هستی انسان است و برای بسیاری از مذاهب، فرهنگها و سنتها در سراسر جهان پذیرفته شده است، از طرفی هنوز عقایدی وجود دارد که معنویت را از همان بدو تولد بهشکل درونی و در حالتی ساکن میداند و اینکه معنویت با کسب تجربههای زندگی، فرد را رو به جلو خواهد برد. معنویت راهی است برای تجربه احساس متعالی اتصال به نیرویی فراتر از خود که هم راهنمای زندگی است و هم معنابخش مرگ (جان ام، ۲۰۰۷).
معنویت ارزشی انسانی، مثبت، هستیبخش و وابسته به هستیشناسی ابعاد انسان است که با ایجاد میل به زندگی برای جستوجو در معنا و اهداف زندگی و فراتر از زندگی – نقش مهمی بازی میکند. معنویت فرآیندی درونی، پویا و تکاملی است که تأثیر آن در شخص و در همهی مراحل و حوزههای زندگی و حتی روش زندگی آشکار میشود. معنویت به تجربه درونی و هم یک اتصال به قدرت متعالی و هم واقعیتی برای افزایش هوشیاری و ارتباط با خود و دیگران و یک واقعیت بزرگتر قلمداد میشود (استایمن، ۲۰۰۸). معنویت پدیدهای جهانی است که همه انسانها برای جستوجوی معنا و پذیرش زندگی خود از طریق ارتباط با خودشان با دیگران و مقدسات به آن نیازمند هستند (جان ام، ۲۰۰۷).
تعریف معنویت
تعریف معنویت بهطور کلی پیچیده است، به این علت محققین توافق کمی درباره آن دارند. این عدم توافق به درجهی ترکیبشدن معنویت با مذهب مربوط میشود. علاوه بر این، مفهومسازی و اندازهگیری معنویت، محتوای معنویت، جدا کردن معنویت از مذهب، کمبودن تحقیقات و پرداختن به موضوعات جزئی به اسم معنویت – مانند هدف از زندگی، بههم پیوستگی احساس و غیره ـ بر مشکلات پیشروی افزوده است (جورج و همکاران، ۲۰۰۰).
اگرچه رسیدن به تعریف غالبی از معنویت دشوار است، اما مرور متون با موضوع معنویت نشان از آن دارد که این تعاریف دو بعد را شامل میشوند، بعد اول مربوط به مذهب مسائل مرتبت به مذهب که در آن مفهوم درک شده فرد از وجود مقدس یا واقعیت غایی (خداوند) با دیدگاهی دینی بیان میشود، در بعد دوم، تلاش بر این است که از تجربههای روانشناختی، جدا از موضوع دین یا مذهب بهعنوان معنویت، مسائلی مطرح شود (هارتز، ۲۰۰۵؛ صفاییراد، ۱۳۸۹؛ ابولقاسمی، ۱۳۹۱). در این میان برخی با ترکیب دو بعد بیان شده، معنویت را از لحاظ معنای زندگی، آرامش ذهنی و رابطه با یک وجود متعالی بیانکردهاند (مورتا و موریتا ۲۰۰۶؛ پیترمن و دیگران ۲۰۰۲؛ هاوکس و دیگران ۱۹۹۵). آنها معنویت را به عنوان ماهیت هستیبخش یک شخص آوردهاند که در جستوجوی معنا و هدف زندگی خویش است، (جان ام، ۲۰۰۷).
واژه Spritual از کلمه لاتین spiritus به معنی نفس «روح» مشتق شده است، از Spiritual به معنی معنوی و روحانی یا غیرمادی تعبیر میشود (ولف، ۱۳۸۷؛ بابیلون، ۲۰۱۴). در واقع نمیتوان واژهای را یافت که در زبان قادر به بیان واقعیتهای معنوی باشد (اسپریتزیز، ۱۹۹۵). در رویکردهای جدید، معنویت را بیشتر به نتایج و کارکردها محدود کردهاند و آن را مجموعهای از تواناییهای مربوط بههم و کیفیت روانی میدانند که در انسان ایجاد انگیزه و معنا میکند. گاهی معنویت را فرایندی برای ایجاد رضایت درونی میدانند که دارای مؤلفههای آرامش، شادی و امید است؛ اما در اندیشه قرآنی به سلامت معنوی بر اساس شاخصهای شناختی، احساسی، رفتاری و پیامدی نگریسته میشود. در این اندیشه، انسان باید نسبت به خداوند و رابطه خود با خداوند شناخت کافی داشته باشد (مرزبند، ۱۳۹۱).
مفهومسازی معنویت
بهطور تاریخی علاقه کمی برای تمایز قائلشدن بین مذهب و معنویت – دو مفهومی که بیشتر در معنای فرهنگ عجین شده است – وجود دارد؛ اما برخی از تحقیقات اخیر در مورد معنویت، تلاش برای بهدستآوردن معانی جدا از مذهب به روشنی دیده میشود. این فرآیند نشانگر تقابل دیدگاه دنیاگرایی یا سکولاریسم با اصل مذاهب است؛ اما مطالعات جدید دانشمندان نشان داده است که در فرهنگهای مشابه و متفاوت بین مذهب و معنویت رابطه وجود دارد و این مسئله معنادار است (جورج و همکاران، ۲۰۰۰).
در میان متون علمی در مورد معنویت یک دیدگاه عمومی وجود دارد که هدفمندی در زندگی، تجربه ارتقاء و تعالی، نمود اجتماعی و پایبندی به بایدها و نبایدهای اخلاقی را شامل میشود و دیگر دیدگاه مذهبی یا دیدگاه ادیان الهی که خداشناسی، خدامحوری، خداجویی، شناخت هدف از خلقت و زندگی همچنین تلاش در جهت تکامل روحی، خودسازی و توکل یا اعتقاد به قدرت حامی برتر – خداوند – را شامل میشود (اصفهانی، ۱۳۸۹).
هم معنویت و هم مذهب با تمرکز بر مقدسات و باورهای دینی، بر باورها و رفتارها اثر میگذارند و با ایجاد یا افزایش احساسی مقدس در افزایش آگاهی و تجربههای مذهبی و معنوی نقش دارند، اصلیترین تفاوت مذهب و معنویت این است که برای مذاهب یک چارچوب مذهبی و رسمی وجود دارد؛ اما معنویت، شامل مجموعه یا زمینه رسمی نیست (جورج، ۲۰۰۰).
سلامت معنوی
سلامت معنوی جزئی پایهای در چهارچوب ابعاد سلامت محسوب میشود، همانند ابعاد دیگر سلامتی نظیر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی؛ سلامت معنوی عاملی تعیینکننده و اثرگذار است. سلامت معنوی بهعنوان فاکتوری حفاظتی در ارتقاء سلامت و پیشگیری از بیماریها محسوب میشود، ضمن آنکه میتوان از سلامت معنوی بهعنوان راهبردی موفق و کمککننده به زندگی انسان در همه مراحل و حوزههای زندگی، شامل موقعیتهای پر از استرس و بیماریها و حتی مرگ یاد کرد.
بر اساس مطالعات انجام شده، سلامت معنوی عامل درمانی مهمی در فرآیند معالجه بیماران محسوب میشود (استایمن، ۲۰۰۸). بر اساس مطالعات در حوزه سلامت معنوی، ارتباط با خود، دیگران و مقدسات موجب تعالی و قدرتگرفتن روحی شخص میشود. در این میان حمایتهای روحی افراد و توجه به فعالیتهای معنوی بسیار کمککننده است (جان ام، ۲۰۰۷). در همین راستا شواهد فراوانی از وجود رابطه قوی بین مذهب و سلامتی وجود دارد که نشاندهنده اهمیت سلامت معنوی است (جورج و همکاران،۲۰۰۰).
بر اساس تعریفهای صورتگرفته از معنویت – در متون سلامت عمومی و معنوی در سراسر جهان – به ابعاد زیر توجه بیشتری شده است. در تعاریف مربوط به کشورهای منطقهی شرقی و جنوبی آسیا، ارزشهای مذهبی و معنوی بهعنوان مفهومی کلی و فراگیر مدنظر قرار گرفته است. در متون بهداشت عمومی اروپایی، اساس معنوی و مذهبی را مهم شمردهاند. همچنین در متون بهداشت عمومی امریکا به ترکیبی از معنویت با مذهب و رفاه اشاره شده است، هرچند در تعریفی سازمان جهانی بهداشت از سلامت، اشاره به بعد سلامت معنوی مورد غفلت قرار گرفته است (رالف، ۲۰۱۰). اما با این حال تعریفی بنیادی و کاربردی بدست نیامده است که بتواند راهگشای بسیاری از محققین و توسعه علمی باشد (جورج و همکاران، ۲۰۰۰).
برخی تعاریف که تلاش کردهاند به دو بعدی بودن سلامت معنوی بپردازند، تعاریف قابل درنگی هستند. هانگلمان و همکارانش سلامت معنوی را بهعنوان حسی از ارتباط داشتن، هماهنگی بین خود، دیگران، طبیعت و وجود متعالی از طریق فرآیندی پویا، منسجم و دستیافتنی میدانند که منجر به شناخت از هدف نهایی و معنای زندگی میشود (هنگلمن و دیگران، ۱۹۸۵). همچنین هاکز و همکارانش، سلامت معنوی را حسی از ارتباط داشتن با دیگران، داشتن معنی و هدف در زندگی و داشتن اعتقاد و ارتباط با یک قدرت متعالی تعریف کردند (هاوکس و دیگران، ۱۹۹۵).
گومز و فیشر سلامت معنوی را به حالتی از بودن، احساسهای مثبت، شناخت ارتباط فرد با خود، دیگران و یک نیروی ماورایی و نیز فطرت تعریف کردهاند که در صورت دارا بودن آن – سلامت معنوی – فرد احساس هویت، کمال، رضایتمندی، عشق، احترام، نگرش مثبت، آرامش، توازن درونی میکند و زندگیاش هدفمند میشود (گومز و فیشر، ۲۰۰۳).
با توجه به تحقیقات صورتگرفته میتوان گفت که سلامت معنوی به برخورداری از حس پذیرش، احساس مثبت، اخلاق و حس ارتباط متقابل با یک قدرت حاکم و برتر قدسی، دیگران و خود اطلاق میشود که طی فرآیندی پویا و هماهنگ شناختی، عاطفی، کنشی و پیامدهای شخصی حاصل میآید. همچنین از مؤلفههای اصلی سلامت معنوی میتوان به شناخت معنوی، عواطف معنوی، کنشهای معنوی و ثمرات معنوی اشاره کرد (عباسی و دیگران، ۱۳۹۱).
مشکلات مربوط به تعاریف سلامت معنوی
این نتیجه با مروری بر تعریف سلامت معنوی حاصل شد که تعریفی پذیرفته شده، فراگیر و عام از سلامت معنوی وجود ندارد (جورج و همکاران، ۲۰۰۰؛ بنسلی، ۱۹۹۱). علت این امر آن است که سلامت معنوی در هر فرهنگ، بهطور خواسته یا ناخواسته در چهارچوب ساختار معنوی آن فرهنگ تعریف میشود (عباسی و دیگران، ۱۳۹۱)؛ بدینسان، مشکلات مربوط به مفهوم، شناخت و ارزیابی سلامت معنوی همچنان پابرجا است. از دیگر مشکلات مطالعات در حوزه سلامت معنوی، میتوان به ناتوانی در تقسیمبندی ابعاد معنویت اشاره کرد. همچنین ماهیت عجینشده معنویت و مذهب بهطور قابل ملاحظهای باعث ایجاد ادراکات متفاوت از مفهوم سلامت معنوی در افراد و محققین این حوزه شده است (کارسون، ۱۹۸۹؛ ایمبلن و هالستد، ۱۹۹۳).
بر اساس مطالعه ابولقاسمی، دو نوع نگاه حداقلی و حداکثری به سلامت معنوی وجود دارد. نگاه حداقلی همان نگاه ابزاری و محدود به درمان جسمی بیماران بر اساس شاخصهای معنوی است. نگاه حداکثری و غیرابزاری که سلامت معنوی را در عرض سلامت جسمی قرار میدهد و بهدنبال توسعه سلامتی در معنای عام آن در فرد و جامعه است. این نگاه در پی توسعه سلامت همهجانبهی فردی و اجتماعی جامعه است. ابولقاسمی در مطالعه خود بیان میکند که در بررسیهای سلامت معنوی توجه به این دو نگاه حداقلی و حداکثری سازوکار مناسب و تخصصی خود را میخواهد (ابولقاسمی، ۱۳۹۱).
از طرفی بر اساس مطالعات، بهطورکلی میتوان گفت که ادراک و فهم افراد از دین و مذهب متفاوت است. با توجه به این مطلب، حتی تعریف سلامت معنوی در جوامعی که به دین و مذهب اعتقاد دارند نیز با اشکالهای فراوانی همراه است. بهنظر میرسد برای ارائه تعریفی جامع از سلامت معنوی در کشورمان، به تحقیقات بیشتری نیاز داریم؛ زیرا روشن کردن ارتباط معنویت با سایر مقولهها و عناصر درونی جامعه بر اساس فرهنگ و ارزشهای حاکم بر آن کار دشواری است (مرندی و عزیزی، ۱۳۸۹).
مرزبند و زکوی نیز در مطالعه خود با نگاهی فراتر به سلامت معنوی آن را معطوف به همهی زندگی انسان میداند و ارائه چنین تصویری را مبتنی بر جهانبینی، معرفتشناسی، انسانشناسی و جهانشناسی قرآنی میداند (مرزبند و زکوی، ۱۳۹۱). در همین راستا در طب سنتی اعتقاد به وجود قدرت مدبره یا طبیعت مورد توجه است که افعال فرآیندها و کنشهای درونی را تنظیم میکند و موجب سلامت فرد میشود (اصفهانی، ۱۳۸۹).
در مطالعه عباسی و همکاران، سلامت معنوی بر مبنای فرآیندی از کنش متقابل انسان در جهان هستی و قدرتی برتر و حاکم قدسی تعریف شده است. همچنین پیشنهاد کردند که در سنجش سلامت معنوی افراد باید شناختها، کنشها، عواطف و ثمرات شخصی افراد مورد بررسی قرار گیرد (عباسی و دیگران، ۱۳۹۱).
نتیجهگیری
با توجه به مشکلات پیشروی تعریف سلامت معنوی و محدودیتها و چالشهای پیشروی محققین و تفاوتهای دیدگاهی در این زمینه و وجود تعاریف مختلف، رسیدن به تعریفی مشترک کاری دشوار است؛ اما با وجود این به نظر میرسد بهترین و کاربردیترین تعاریف باید هم شاخصهای معنویت را شامل شود و هم دیدگاه فرهنگی مربوط به هر جامعه را لحاظ کند. هماطور که بیان شد، مذهب و معنویت و نگرش افراد مختلف نسبت به این موضوعها متفاوت است و این امر بررسی جداگانه یا توأم این دو را با مشکل روبرو میکند. شناختها، کنشها، عواطف و ثمرات شخصی افراد از شاخصهای مهم معنویت هستند.
بر اساس نتایج این پژوهش، کاملترین تعریف به این صورت است: سلامت معنوی بهعنوان احساسی درونی و رضایتبخش توأم با ارتباطات سازنده با خود و دیگران و وجود متعالی در چهارچوب فرهنگی خاص هر جامعه تعریف میشود که به معنادارکردن زندگی و مرگ میانجامد. از نظر مطالعه ما، سلامت معنوی در چارچوب فرهنگی مختص به هر جامعه قابل تعریف است. در نتیجه، لحاظ کردن فرهنگ برای تعریف و بررسی سلامت معنوی در چهارچوب فرهنگی ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
فهرست منابع
ابولقاسمی، محمدجواد (۱۳۹۱) مفهومشناسی سلامت معنوی و گستره آن در نگرش دینی، فصلنامه اخلاق پزشکی، سال ششم، شماره بیستم، ۴۵-۶۸٫
اصفهانی، سیدمهدی (۱۳۸۹) سلامت معنوی و دیدگاهها، فصلنامه اخلاق پزشکی، سال چهارم، شماره چهاردهم، ۴۱-۴۹٫
امیدواری، سپیده (۱۳۸۷) سلامت معنوی، مفاهیم و چالشها، فصلنامه تخصصی پژوهشهای میان رشتهای قرآنی. سال اول، شماره اول، ۵-۱۷٫
صفاییراد، ایرج و دیگران (۱۳۸۹) رابطه بهزیستی معنوی با سلامت روان دانشجویان، مجله دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی سبزوار، دوره۱۷، شماره۴، ۲۸۰-۲۷۴٫
عباسی، محمود و همکاران (۱۳۹۱) تعریف مفهومی و عملیاتیسازی سلامت معنوی، یک مطالعه روششناختی، فصلنامه اخلاق پزشکی، سال ششم، شماره بیستم، ۴۴-۱۱٫
مرزبند، رحمتالله؛ علیاصغر زکوی (۱۳۹۱) شاخصهای سلامت معنوی از منظر آموزههای وحیانی، فصلنامه اخلاق پزشکی، سال ششم، شماره بیستم، ۶۹-۹۹٫
مرندی، سیدعلیرضا؛ فریدون عزیزی (۱۳۸۹) مسئله جایگاه تعریف و دشواریهای پایهریزی مفهوم سلامت معنوی در جامعه ایرانی-اسلامی، فصلنامه اخلاق پزشکی، سال چهارم، شماره چهاردهم، ۱۱-۲۱٫
ولف، دیوید (۱۳۸۷) روانشناسی و دین، ترجمه محمد دهقانی، تهران: انتشارات رشد.
Bensley R (1991) Defining spiritual health: A review of the literature. Journal of Health Education, 22: 287 – ۲۹۰٫
Carson, NB (1989) Spiritual Dimensions of Nursing Practice. Philadelphia: W.B Saunders.
Chuengsatiansup, k (2003) Spirituality and health: an initial proposal to incorporate spiritual health in health impact assessment, Environmental Impact Assessment Review, 23(1), pp: 3 – 15 .
Emblen, D & Halstead, L (1993) Spiritual needs and interventions: comparing the views of patients, nurses, and chaplains, Clinical Nurse.
Gomez R& Fisher, JW (2003) Domains of spiritual well – being and development andvalidation of the Spiritual Well – Being Questionnaire Personality and IndividualDifferences: 1991 – ۱۹۷۵: ۳۵٫
Hartz, GW (2005) Spirituality and Mental Health: Clinical Applications, New York: Haworth press American Journal of Health Promotion: 9 (5): 371 – ۳۷۸٫
Hawks S R& et al (1995) Review of spiritual health: definition, role, and intervention strategies in health promotion.
Hungelman J& et al (1985) Spiritual well-being in older adults: harmonious interconnectedness. Journal of Religion Health, 24: 147 – ۵۳٫
June M, Como (2007) A Literature Review Related to Spiritual Health and Health Outcomes, 21(5): 224 – ۲۳۶٫
LK, George & et al (2000) Spirituality and health: What we know, what we need to know, journal of social and clinical psychology, vol: 19, pp 102 – ۱۱۶٫
Murta, H&Morita (2006) Conceptualization of psycho-existential suffering by the Japanese Task Force: the first step of nationwide project. Palliate Support Care: 4: 279 – ۲۸۵٫
Peterman, AH & Fitchett ,G& et al (2002) Measuring spiritual wellbeingin people with cancer: the Functional Assessment of Chronic Illness Therapy – Spiritual Well – Being Scale.
Ralph M (2010) Steinmann, Spirituality – The Fourth Dimension of Health An Evidence – Based Definition, 20 th IUHPE World Conference on Health Promotion 11 – 15, Geneva, Switzerland.
Spreitzer, Gretchen M (1995) Psychological Empowerment in the Workplace: Dimensions, Measurement, and Validation, The Academy of Management Journal: 38 (5): 1442 – ۱۴۶۵٫
Steinmann R, M (2008) Spiritualität – die vierte Dimension der Gesundheit, Eine Einführung.