مقداری استرس مفید است تجربیات قبلی ما در مورد استرس و تاب آوری و استراتژیهای مقابلهای کنونی میتواند نحوه واکنش ما به عوامل استرسزای آینده را شکل دهد
مقداری استرس مفید است، اما فعال شدن بیش از حد پاسخ استرس می تواند منجر به فرسودگی بدن و تضعیف سلامتی شود تجربیات قبلی ما در مورد استرس و تاب آوری و استراتژیهای مقابلهای کنونی میتواند نحوه واکنش ما به عوامل استرسزای آینده را شکل دهد.هنگامی که اتفاقی استرس زا رخ می دهد، مغز ما به ۴ مدل پاسخ میدهد: تسلیم میشود، مبارزه میکند، فرار میکند یا وابسته میشود
درک چگونگی تاثیر استرس بر سلامت ما و شناخت پادزهرهای قدرتمندی که برای مقابله با استرس در اختیار داریم، امروزه بسیار مهم تر از همیشه میباشد همه استرس ها بد نیستند مقداری استرس مفید است .
مبانی استرس و سلامت
استرس بر همه ما تأثیر می گذارد، حتی نوزادان. از آنجایی که پاسخ استرس برای کمک به بقای ما حیاتی است، یکی از اساسیترین و سختگیرانهترین پاسخهای بیولوژیکی ما است.
وقتی اتفاقی استرسزا رخ میدهد (مثلاً دعوا با یکی از عزیزان یا شاهد تهدیدی مانند خشونت با اسلحه) مغز و بدن ما میتواند با یکی از چهار پاسخ استرس واکنش نشان دهد:
تسلیم شدن
مبارزه کردن
فرار کردن
وابسته شدن
این پاسخ ها توسط هورمون هایی مانند کورتیزول، آدرنالین و اکسی توسین هدایت می شوند. پس از آن، حتی یادآوری های ساده از تجربه استرس زا (مانند صدای بلند ناگهانی یا بوی دود) می تواند همان پاسخ استرس را تحریک کند.
همه ما در مقطعی از زمان این پاسخ ها را تجربه خواهیم کرد. آنها قسمتی از طبیعت ما انسانها هستند و به ما کمک می کنند تا با عوامل استرس زا کنار بیاییم چرا که اکنون میدانیم مقداری استرس مفید است .
تسلیم شدن. از نظر تکاملی این اساسی ترین پاسخ به استرس حفظ شده است. اگر نتوانیم از یک تهدید فرار کنیم، ممکن است بی حرکت شویم، کنار بکشیم یا بیهوش شویم. به حیوانی فکر کنید که با این امید که شکارچی علاقه اش را از دست بدهد و به سمتش حرکت نکند، خودش را به مردن میزند. در دنیای ما، این احساس میتواند شبیه غافلگیر شدن یا جدا شدن از رویدادی استرسزا (برای محافظت از خود) باشد ویا غش کردن با دیدن خون باشد.
مبارزه یا فرار. در این پاسخ، ضربان قلب و فشار خون ما بالا میرود، سریعتر نفس میکشیم، کف دستهایمان عرق میکند و انرژی بیشتری به مغز و ماهیچههایمان میفرستیم تا بتوانیم بجنگیم یا اینکه فرار کنیم. این می تواند مفید باشد، مانند آمادگی قبل از رقابت در مسابقه ای مهم. با این حال، اگر پاسخ استرس بسیار قوی باشد، مغز ما (کنترل فرآیندهای مرتبه بالاتر مانند برنامه ریزی و کنترل تکانه) ممکن است غیر فعال شود و در عوض، ممکن است تحت کنترل احساسات و غریزه قرار بگیریم. مثلا، با دیدن یک خرس در جنگل ما با فرار کردن میتوانیم خود را نجات دهیم. با این حال، در دنیای مدرن امروزی میتواند در هنگام از دست دادن یک عزیز یا عصبانیت کودک نوپا نشان داده شود.
وابسته شدن. این پیشرفته ترین پاسخ استرس است و شامل برقراری ارتباط با دیگران در مواقع خطر احتمالی است. می تواند شبیه این باشد که پدر و مادری برای کمک به فرزندشان (مراقبت کردن) خود را در معرض خطر قرار دهند یا در برابر یک تهدید مشترک متحد (دوست شدن) شوند. این پاسخ گاهی اوقات می تواند منجر به “جلب رضایت دیگری” با هدف اجتناب از درگیری یا پنهان کردن احساسات واقعی و قربانی کردن نیازهای خود، شود. اما این انگیزه برای کمک به دیگران میتواند به طور کلی موثر و مفید باشد و منجر به واکنشهای تسلیم شدن، جنگیدن یا فرار کمتری شود.
همه استرس ها بد نیستند مقداری استرس مفید است
برخی از انواع تجربیات استرس در واقع برای ما خوب هستند و می توانند به ما کمک کنند تا زندگی بهتری داشته باشیم.
به عنوان مثال، هنگامی که با چالشی مانند مسابقه یا سخنرانی بزرگ در محل کار مواجه می شویم، پاسخ استرس فعال می شود تا به ما کمک کند موفق شویم. این تجربه به ایجاد انگیزه و انعطافپذیری ما کمک میکند، بنابراین میتوانیم نحوه واکنش سازگارانه در مواجهه با چالشهای آینده را تمرین کنیم. این نوع تجربه نمونه ای از استرس مثبت است.
وقتی اتفاقی امنیت ما را مختل میکند (مانند مشاهده دزدی)، به طور قاطع سیستم پاسخ به استرس ما فعال می شود. با این حال، اگر سیستم حمایتی و ابزارهای مقابله ای کافی داشته باشیم، در نهایت می توانیم یاد بگیریم که دوباره احساس امنیت کنیم و سیستم پاسخ به استرس به حالت اولیه باز می گردد. که به عنوان استرس قابل تحمل شناخته می شود.
شایان ذکر است، تجربیات قبلی ما در مورد استرس و انعطافپذیری و استراتژیهای مقابلهای کنونی میتواند نحوه واکنش ما به عوامل استرسزای آینده را شکل دهد. بنابراین همان عامل استرسزا (شاهد دزدی) ممکن است به عنوان تجربه استرس زای قابل تحمل در یک فرد و به عنوان استرس سمی در دیگران نشان داده شود.
وقتی استرس بیش از حد وجود دارد چه اتفاقی می افتد؟
واکنش استرس می تواند نجات دهنده باشد، مانند زمانی که با خرس روبرو می شویم. با این حال، فعال سازی مکرر، طولانی مدت یا بیش از حد سیستم پاسخ به استرس می تواند منجر به تحریک بیش از حد سیستم های فیزیولوژیکی ما شود. اگر پاسخهای جنگ یا فرار و تسلیم شدن فردی بارها و بارها فعال شود، مغز و بدن او میتواند در حالت بقا گیر کند. وقتی این اتفاق میافتد، سیستم پاسخ به استرس از مفید بودن و نجاتبخش بودن به مضر بودن بالقوه برای سلامتی تبدیل میشود.
فعالسازی مکرر یا طولانیمدت سیستم تشخیص تهدید و پاسخ به استرس (که پاسخ استرس سمی نامیده میشود) میتواند منجر به تغییراتی در مغز، هورمونها، فرآیندهای متابولیک، سیستم ایمنی و حتی ژنهای ما شود و پیری را در سطح سلولی تسریع بخشد.
این تغییرات بیولوژیکی به طور بالقوه میتواند منجر به سلامت روانی و جسمی ضعیفتر شود و با افزایش احتمال ابتلا به بیماری هایی اعم از بیماری قلبی، سکته مغزی، بیماریهای مزمن ریوی، دیابت، هپاتیت، سرطان، آرتریت، زوال عقل، بیماری کلیوی، عفونتهای مکرر، چاقی، اختلالات در خلق و خو، اختلالات اضطرابی، اختلالات خوردن، اختلالات مصرف مواد و… افراد را با خطر جدی روبرو کند.
خبر خوب
آنچه مهم است بدانید این است که حتی پس از دچار شدن به استرس مزمن، اثرات آن قابل شناسایی و درمان است.
در حالی که دوزهای بالاتر استرس و ناملایمات میتواند هر فردی را به سمت سلامتی ضعیفتر سوق دهد، برعکس آن نیز صادق است: افزایش دوز استراتژیهای تابآوری و پادزهرهای استرس میتواند هر یک از ما را به سمت سلامتی و زندگی بهتر سوق دهد.
پادزهرهای ساده و قدرتمند در برابر استرس سمی، مانند ایمنی، ارتباطات سالم، مهارتهای مقابله و استراتژیهای کنترل استرس (از تغذیه سالم گرفته تا خواب با کیفیت)، میتوانند به بازگشت همه محورهای پاسخ استرس بیولوژیکی (و تغییرات مرتبط) به وضعیتی سالمتر کمک کنند.
این پادزهرها که برای معکوس کردن علل ریشهای بیولوژیکی سلامتی ضعیف عمل میکنند، بدن را با قدرت به سمت رفاه و سلامت بیشتر حرکت میدهند، مهم نیست که فرد با چه حادثه یا رویدادی مواجه شده است.