درونگرایی و برونگرایی ابعادی از شخصیت هستند که انرژی روزانه خود را از منابع متفاوتی تامین می کنند. علم روانشناسی به ما می گوید که درونگراها انرژی خود را از وقت گذرانی در تنهایی به دست می آورند، در حالی که برونگراها زمانی که با افراد دیگر در ارتباط و معاشرت هستند احساس تازگی می کنند و شارژ می شوند.
اگر درباره تیپهای شخصیتی مطالعه داشته باشید حتما میدانید که درونگراها نسبت به برونگراها زمان به زمان خلوت و تنهایی بیشتری نیاز دارند. درواقع ما درونگراها ممکن است عاشق دورهمیهای دوستانه و مهمانیهای فامیلی باشیم، اما پس از معاشرت نیاز داریم تا با خودمان خلوت کنیم تا باتری اجتماعی خود را برای دورهمی بعدی شارژ کنیم!
اما چه چیزی درونگراها را به سمت این تنهایی سوق می دهد؟ اصلا درونگرا بودن به چه معناست؟
درونگرایی و برونگرایی ابعادی از شخصیت هستند که انرژی روزانه خود را از منابع متفاوتی تامین می کنند. علم روانشناسی به ما می گوید که درونگراها انرژی خود را از وقت گذرانی در تنهایی به دست می آورند، در حالی که برونگراها زمانی که با افراد دیگر در ارتباط و معاشرت هستند احساس تازگی می کنند و شارژ می شوند.
این به ان معنا نیست که درونگراها ضداجتماعی و منزوی هستند! اصلا! آنها فقط سریعتر از یک برونگرا از نظر اجتماعی تخلیه می شوند و به فرصتی برای بازیابی خود نیاز دارند. ممکن است برای مدتی یک درونگرای جسور و اجتماعی باشید و با خیلیها گرم بگیرید، اما هنگامی که مخزن سوخت شما خالی شد باید دوباره به پوسته خود برگردید.
علم چه میگوید؟
هر فرد درونگرا که برای یک مدت طولانی در یک موقعیت اجتماعی گیر کرده باشد که نتواند از آن دور شود و در گوشه ای خلوت بگزیند حتما می داند که این مساله چقدر می تواند برای او استرسزا و ناراحت کننده باشد. توضیح این که چرا درونگراها و برونگراها در چنین شرایطی دو عملکرد متفاوت دارند دقیقا به سیم کشی مغز آنها برمیگردد!
تحقیقات نشان می دهد که همه این تفاوتها به دو هورمون وابسته است: دوپامین و استیل کولین.
دوپامین یک انتقال دهنده عصبی است که مرکز لذت، هیجان و شادی را در مغز کنترل می کند. مغز درونگراها به دوپامین حساسیت بیشتری نشان می دهد و این باعث می شود که افراد درونگرا نسبت به برونگراها به دوپامین کمتری برای ایجاد احساس لذت و خوشحالی نیاز داشته باشند. بنابراین ترشح دوپامین بیش از حد باعث می شود که آنها احساس تحریک زیاد و فرسودگی داشته باشند و سریعا تلاش کنند تا به جایی برای خلوت گزینی و تنهایی دست بیابند.
بخش دیگری از این پازل مربوط به هورمون استیل کولین است. این هورمون نیز مانند استیل کولین مسئول ایجاد لذت است، با این تفاوت که به جای ارتباط با بیرون، هنگام ارتباط با درون تحریک و ترشح میشود. این موضوع توضیح می دهد که چرا درونگراها محیط های ساکتتر را ترجیح میدهند که در آن بتوانند بخوانند، فکر کنند و خلوتی شخصی داشته باشند.
زمان تنهایی برای درونگراها حکم طلا را دارد!
شاید اگر درمورد درونگرایی چیزی ندانید و در اطرافتان یک فرد درونگرا داشته باشید فکر کنید که او هم منزوی است و هم در تنهایی خود به کارهای بیهوده میپردازد. اما باور کنید که تنهایی برای درونگراها بسیار ارزشمند است. درواقع آنها نه تنها از تنهایی خود لذت میبرند بلکه آن را فرصتی برای آرامش و شکوفایی میدانند.
آنها در تنهایی به افکار خود نظم میبخشند و ذهنشان را برای داشتن یک برنامه ریزی درست آماده میکنند. شاید برایتان جالب باشد اما درونگراها به شدت از تماشای یک فیلم، گوش دادن به یک قطعه موسیقی یا خوردن چند تکه پیتزا در تنهایی به شدت لذت میبرند. این کارها شاید برای یک فرد برونگرا حوصلهسربر باشد اما درونگراها با همین چیزهای ساده خودشان را برای برگشتن به هیاهوی زندگی آماده می کنند.
حالا با همه این توصیفات فکر میکنید یک فرد درونگرا هستید؟ یا تیپ شخصیتی شما برونگرا یا میانهگراست؟
سعی کنید شخصیت درونی خود را بیشتر بشناسید تا بتوانید در موقعیتهای مختلف بهترین واکنش اجتماعی را دنبال کنید.