نظریه مراحل رشد اخلاقی لارنس کلبرگ بیان میدارد که استدلال اخلاقی به عنوان پایهای از عملکرد اخلاقی دارای سه سطح و شش مرحله قابل تشخیص از رشد است
لارنس کلبرگ (Lawrence Kohlberg) (۱۹۸۷–۱۹۲۷) یک روانشناس بود که بیشتر به خاطر نظریهاش بر مراحل رشد اخلاقی شناخته میشود. وی به عنوان استاد در دانشگاه شیکاگو و دانشگاه هاروارد به تدریس اشتغال داشتهاست.
نظریه وی توسعهای بر کار ۲۵ سال پیش ژان پیاژه در ارتباط با رشد اخلاقی در کودکان بود.
زندگینامه
لارنس کلبرگ در برانکس ویل، نیویورک متولد شد. وی کوچکترین فرزند آلفرد کلبرگ، یک مرد یهودی و همسر دومش شارلوت آلبرشت، یک زن پروتستان بود. هنگامی که وی ۴ سال داشت والدین وی از هم جدا شدند و در نهایت هنگامی که او ۱۴ ساله بود از هم طلاق گرفتند. دبیرستان محل تحصیل کلبرگ آکادمی فیلیپس واقع در اندور ماساچوست بود. سپس در انتهای جنگ جهانی دوم در ناوگان تجاری آمریکا (که زمان جنگ به عنوان کمک نیروی دریایی عمل میکند) خدمت کرد. برای مدتی با هگانا در یک کشتی که پناهندگان یهودی را از مبدأ رومانی از میان محدودیتهای ایجاد شده توسط انگلیس به فلسطین انتقال میداد، همکاری کرد. نیروهای انگلیسی او را دستگیر و در بازداشتگاهی در قبرس زندانی کردند. کلبرگ به همراه خدمه از بازداشتگاه فرار کرد و به آمریکا بازگشت و در کالج دانشگاه شیکاگو ثبت نام کرد. در آن زمان در دانشگاه شیکاگو گذراندن دروس تنها با امتحان دادن ممکن بود، و کلبرگ لیسانس خود را تنها در عرض یکسال، در سال ۱۹۴۸ به دست آورد. بعد از آن، درس خواندن برای دکترایش در روانشناسی را شروع کرد و آن را در سال ۱۹۵۸ در شیکاگو به پایان رساند.
در سالهای اولیه کارهای پیاژه را مطالعه میکرد. کلبرگ موفق به یافتن یک روش تحقیقی شد که در تصمیمگیری اخلاقی محل اصلی را به استدلال شخصی میداد. در آن زمان این امر در تناقض با رهیافتهای روانشناسی به اخلاق بود که اهمیت کمی به درگیری ژرفنگرانه شخص در توصیف پیشرفت اخلاق میداد.
مرگ
در حین انجام یک مطالعه بین فرهنگی در بلیز در سال ۱۹۷۱ به یک عفونت انگلی مبتلا شد و از درد شکمی زیادی رنج میبرد. اثرات طولانی مدت عفونت و معالجات همراه با کار زیاد موجب افت سلامتی وی گردید به نحوی که گاهی از افسردگی رنج میبرد. در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۷ خودروی خود را در یک بنبست در وین تروپ ماساچوست پارک کرده و کیف پول خود را روی صندلی خودروی قفل نشده برای شناسایی به جا گذاشت و خود به سمت لنگرگاه یخزده بوستون به راه افتاد. کیف پول و خودرو وی در عرض چند هفته، و جسد وی چند وقت دیرتر پیدا شد.
نظریه
رویکرد کلبرگ با این فرض آغاز میشود که افراد به طور طبیعی انگیزه کشف و کنترل محیط اطراف خود را دارند. در توسعه اجتماعی، این امر ما را به سمت تقلید از الگوهایی که تصور می کنیم صلاحیت دارند، سوق می دهد و برای تأیید به آنها متوسل می شویم. بنابراین، اولین نشانههای ما از کودکی در مورد صحت عملکرد ما و سایر اقدامات ما الگوهای بزرگسالی است که مرتباً با آنها در ارتباط هستیم.
کلبرگ همچنین استدلال کرد که الگوهای متداول زندگی اجتماعی در نهادهای اجتماعی جهانی مانند خانوادهها، گروههای همسالان، قبیلهها یا ساختارها و فرایندهای تصمیمگیری اجتماعی مانند کار تعاونی برای دفاع متقابل و معیشت مشاهده میشود. انسانها در تلاش برای تبدیل شدن به افراد شایسته در چنین نهادهایی، الگوها و افکار مشابهی را در مورد روابط خود، دیگران و دنیای اجتماعی نشان میدهند علاوه بر این، هرچه بیشتر از دیگران خواسته شود تصور کنند دیگران چگونه چیزها را تجربه می کنند و با خیال راحت نقش خود را به عهده میگیرند، سریعتر یاد میگیرند که در تعاملات انسانی انسان به خوبی عمل کنند.
نظریه کلبرگ معتقد است که استدلال اخلاقی که مبنای رفتار اخلاقی را تشکیل می دهد، دارای شش مرحله رشد سازنده قابل شناسایی است. کلبرگ پیشنهاد کرد که سطوح بالاتر رشد اخلاقی مهارت/ توانایی بیشتری از نظر تصمیم گیری در اختیار فرد قرار می دهد و بنابراین این سطوح افراد را قادر می سازد تا با معضلات پیچیده تری کنار بیایند. کلبرگ آنها را تعقیب و توسعه قضاوت اخلاقی را فراتر از سنینی که در ابتدا توسط پیاژه بررسی شده بود، دنبال کرد. وی همچنین ادعا کرد که منطق و اخلاق در مراحل سازنده رشد می کنند.
کلبرگ با رویارویی سوژه ها با معضلات اخلاقی، استدلال اخلاقی را مطالعه کرد. وی سپس استدلال مورد استفاده در پاسخ ها را در یکی از شش مرحله مجزا طبقه بندی می کند که به سه سطح تقسیم می شوند: پیش قراردادی، قراردادی و فرا قراردادی.
هر سطح شامل دو مرحله است. این مراحل دیگران را بسیار تحت تأثیر قرار داده و توسط دیگران مانند جیمز رست برای انجام آزمون تعریف مسئله در سال ۱۹۷۹ مورد استفاده قرار گرفته است.
مراحل استدلال اخلاقی
کلبرگ معتقد بود قضاوت اخلاقی با پیشرفت سن و طبق این مراحل رشد میکند:
سطح یک: اصول اخلاقی پیشا تعارفی؛ (تا سن عقلی ده سال)
مرحلهٔ اول: توجه به تنبیه و فرمانبرداری (اخلاقی رفتار میکنم مبادا تنبیه بشوم).
مرحله دوم: توجه به نفع شخصی (اخلاقی رفتار میکنم تا پاداش بگیرم).
در این سطح نگاه شخص به اخلاق دیدی بازاری و بدهبستانکارانه است.
سطح دو: اصول اخلاقی تعارفی؛ (تا سن عقلی سیزده سال)
مرحله سوم: رعایت اخلاق از روی رعایت رسوم و قواعد جمعی و جهت همرنگی با جماعت (گرایش به پسرخوب/دختر خوب بودن برای اجتناب از پذیرفته نشدن)
مرحله چهارم: رعایت اخلاق به خاطر نزدیکی به سرچشمههای اقتدار (یعنی جهت پذیرفته شدن از طرف صاحبان قدرت و کسب شأن اجتماعی {به زبان ساده: برای ترقی در اجتماع و اغلب ریاکارانه}).
در این سطح اخلاقی رفتار کردن شخص از روی تعارف و رعایت رسوم است و در شرایطی که قید و بند اجتماعی نباشد رفتار اخلاقی فرد به سطح یک بازمیگردد.
سطح سه: اصول اخلاقی پسا تعارفی؛ (بعد از بلوغ عقلی و شکلگیری فردیت)
مرحله پنجم: توجه به پیمان اجتماعی (رعایت اخلاق در راستای رفاه همگان و نفع همه؛ احترام به حرمت و فردیت افراد)
مرحله ششم: پایبندی به اصول اخلاقی (اخلاقی بودن از درون فرد میجوشد و ربطی به جامعهای که در آن میزید ندارد؛ رفتار شخص بنا بر رعایت اصول وجدانی خودش جریان مییابد. فرد فارغ از موقعیتش اخلاقی رفتار میکند تا پیش خودش شرمنده نشود).
معمایی که لارنس کلبرگ در ابتدای تحقیق خود به کار برد، به صورت زیر است:
خانمی به دلیل نوع خاصی از سرطان نزدیک به مرگ بود. نوع خاصی از دارو وجود داشت که پزشکان فکر میکردند ممکن است منجر به نجات وی شود. این دارو نوع خاصی از رادیوم بود که داروسازی در همان شهر آن را کشف کرده بود. هزینه ساخت دارو گران بود ولی داروساز ده برابر هزینهای را که برای تولید آن انجام داده بود را مطالبه میکرد. وی ۲۰۰ دلار برای رادیوم خرج کرده بود ولی برای یک دوز مختصر از دارو ۲۰۰۰ دلار مطالبه میکرد. همسر خانم مبتلا به بیماری آقای هینز به هر کس که میشناخت برای تهیه پول مراجعه کرد ولی تنها موفق به تهیه ۱۰۰۰ دلار شد که نصف مبلغ مورد نیاز بود. او به داروساز گفت که همسرش در حال مرگ است و از او درخواست کرد که یا دارو را به او ارزانتر بفروشد یا به وی اجازه دهد که بقیه پول را بعداً بدهد. اما داروساز به او گفت: «نه، من دارو را کشف کردهام و میخواهم از آن پول کسب کنم.» در نتیجه هینز ناامید شد و با زور وارد مغازه داروساز شد تا دارو را برای همسرش به سرقت ببرد. آیا هینز باید با زور وارد آزمایشگاه میشد تا دارو را برای همسرش سرقت کند؟ اگر بله چرا و اگر نه چرا؟