سالمندآزاری عبارت است از عملی آسیب رسان و مضر توسط شخصی که مورد اعتماد سالمند است. اولین و اصلیترین گام در جهت مقابله با خطر سالمند آزاری آشنایی با مفاهیم سالمند آزاری و شاخصهای آن است
سالمندی جزئی از فرایند رشد میباشد، بشر رو به سالمندی است و هر گامی که به جلو میگذارد وی را به سالمندی و مرگ هدایت میکند سالمندآزاری عبارت است از عملی آسیب رسان و مضر توسط شخصی که مورد اعتماد سالمند است. اولین و اصلیترین گام در جهت مقابله با خطر سالمند آزاری آشنایی با مفاهیم سالمند آزاری و شاخصهای آن است جهان در سایه پیشرفتهای علمی، بالا رفتن رفاه و بهداشت شاهد افزایش جمعیت سالمندان است. به همین دلیل در نظر گرفتناین قشر از جامعه و برنامه ریزی برای برآوردن نیازها و بهبود کیفیت زندگی سالمندان ضروری به نظر میرسد و اما یکی از دغدغههای پیش روی نویسنده این نگارش سالمندی میباشد.
دکتر زهرا محبوبی روانشناس و مشاور خانواده در ادامه این مطلب آورده است: وظیفه پیش بینی و پیشگیری و درمان آسیبها و مسائل روانی بیماریهای مزمن را برعهده دارد. لذا وظیفه خود دانسته برای ارتقا، حفظ و نگهداری سلامت سالمندان و همچنین افزایش آگاهی وپیش بینی وپیشگیری از مسائل، دغدغهها، بیماریهای مزمن از سنین قبل از سالمندی، مثل جوانی ومیانسالی وحتی پیشتر از آن قبل ازایجاد نطفه دست بکار نگارشاین کتاب شود.
کتاب راهنمای ضروری مراقبت از سالمندان اثری جامع و کاربردی در زمینه توانمندسازی سالمندان و آشنایی افراد جامعه با حقوق ایشان است که به قلم زهرا محبوبی نیه به رشته تحریر درآمده است این اثر با رویکردی روانشناختی به مهمترین دغدغهها، مسائل و نیازهای سالمندان میپردازد این کتاب شامل دوبخش و۷ فصل است که دربخش نخست به بررسی تاریخچه، نظریهها و دغدغه سالمندان ودر بخش دوم به راهکارهای ضروری مراقبت از سالمند وجلوگیری از سالمند آزاری پرداخته شده است.
از مزایایاین نگارش میتوان به این نکته اشاره کردکه نوع بشر برای داشتن پیری سالمتر وموفقتر بایستی از دوران کودکی، جوانی، خصوصا میانسالی خود را توانمند و آگاه سازد چرا که پیشگیری بهتر از درمان است.
عموم افراد جامعه، دانشجویان و کسانی که در دوره جوانی و میانسالی قرار دارند وهمچنین افرادی که در منزل، سالمند داشته یا با سالمندان سر وکار دارند را شامل میشود. آگاهی و میراثی ضروری ومهم، که والدین میتوانند سینه به سینه به نسلهای جوانتر وفرزندان خود انتقال دهند.
گاهی در خودگوییهای متداول با خودمان میگوئیم: ایا من نیز به مرحلهی سالمندی و پیری خواهم رسید؟ایا من هم به سن بازنشستگی خواهم رسید؟ چه چیزی دراین دوره در انتظار من است و برنامههای خاصی را برای دوره پیری و بازنشستگی خود چیدمان میکنیم. همه میدانیم که یکی از شاخصههای سالمندی، کناره گیری از شغل و استراحت و یا بازنشستگی است. فرد بازنشسته و سالمند در زمان اشتغال به لحاظ دارا بودن موقعیت شغلی، از منزلت اجتماعی خاصی نیز نزد همکاران، افراد مراجعه کننده و سایر مردم برخوردار است، او در رابطه و ارتباط است واین منزلت اجتماعی به او هویت اجتماعی خاصی نیز میبخشد.
امروزه در تمام جوامع، سالمندی بهعنوان یک مسئله مهم در آستانهی ورود به قرن ۲۱ مطرح است. میزان درصد جمعیت سالمندان تقریباً در همهی کشورها بهطور منظم رو به افزایش است. در سال (۲۰۱۲) یکپنجم جمعیت در کشورهای بیشتر توسعهیافته و هشت درصد جمعیت در کشورهای کمتر توسعهیافته ۶۰ ساله و بالاتر بودند و پیشبینی میشود که در سال (۲۰۵۰)، یک نفر از هر سه نفر در کشورهای بیشتر توسعهیافته و یک نفر از هر پنج نفر در کشورهای کمتر توسعهیافته ۶۰ ساله و بالاتر خواهند بود.
شمار جمعیت سالمندان در ۵۰ سال گذشته سه برابر شده است و در ۵۰ سالاینده نیز ۳ برابر خواهد شد. درایران با ظاهر شدن آثار کنترل جمعیت از سال (۱۳۷۰) بهتدریج از نسبت افراد کمتر از ۱۵ ساله کاسته و بر نسبت افراد میانسال (۶۴ – ۱۵ سال) افزوده شده است. استمراراین وضع دراینده میتواند ترکیب سنی جمعیت را تغییر داده و به نحو محسوسی از نسبت افراد زیر ۱۵ سال بکاهد و جمعیت را بهسوی سالخوردگی سوق دهد. سالمندی را معمولاً آخرین دورهی چرخهی زندگی میدانند که همهی موجودات زنده را در برمیگیرد واین پدیده در مقایسه با گذشته رو به افزایش است.
بااینحال سالمندی فرایندی زمانی است که افرادی که به سن ۶۰ سالگی و بالاتر از آن برسند در معرض آن قرار میگیرند. اساساً کهولت به علت فرسایش طبیعی اندامها باعث بروز و پیدایش ضعف در قوای جسمانی و دماغی میگردد که بعضاً موجب ازکارافتادگی و خانهنشینی فرد سالمند میگردد. بدیهی است دراین دوران احساس تأمین نیازهای مادی و معنوی به اوج میرسد.
نگرانی ازاینده، فقدان امکانات مالی، ترس از انزوا و تنهایی، نزدیک شدن به پایان عمرو… همه و همه مجموعهای از عواملی هستند که اگر با ضعف در قوای جسمانی همراه گردند، ماحصل آن مسئله سالمندان را مطرح میسازد. با توجه به مساله سالمندی و مشکلات آن و برایاین که افراد سالمندی مطلوبی داشته باشند مقولهی میزان سرسختی و تابآوری در سالمندان حایز اهمیت است.
تحقیقات هجمدال نشان داد افرادی که سرسختی بالاتری دارند از استرس کمتر و به تبع آن سلامت روانی و جسمانی بالاتری برخوردارند.
بروکز در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که سرسختی با سلامت بدن و روانی رابطه مثبت دارد و به عنوان یک منبع مقاومت درونی، تأثیرات منفی استرس را کاهش میدهد از بروز اختلالات بدنی و روانی پیشگیری میکند افراد سرسخت در رویارویی با شرایط استرسزا بهتر عمل کرده و سلامت روحی و جسمی خود را بهتر حفظ میکنند.
کوباسا(۱۹۷۹) سرسختی را یک مواجهه با حوادث فشارزای زندگی دانست و آن را به عنوان یک منبع مقاومت و سپر محافظ و از ویژگیهای شخصیتی نامید. کوباسا و پوکتی (۱۹۸۳) باور دارند که ویژگیهای روانشناختی سرسختی از جمله حس کنجکاوی قابل توجه، گرایش به داشتن تجارب جالب و معنادار، ابراز وجود، پرانرژی بودن واین که تغییر در زندگی امری طبیعی است، میتواند در سازش فرد با رویدادهای تنیدگی زای زندگی سودمند باشند.
بررسیها گویای آن هستند که سرسختی با سلامت بدنی و روانی رابطه مثبت دارد و به عنوان یک منبع مقاومت درونی، تأثیرات منفی استرس را کاهش میدهد و از بروز اختلالهای بدنی و روانی پیشگیری میکند. “روجلبرگ ” باور سرسختی را به عنوان یک سیستم حیاتی برای حفظ سلامت و عملکرد، در برابر استرس پیشنهاد کرد و فرض کرد که سرسختی از اثرات زیانآور فشار روانی جلوگیری میکند و به این ترتیب شخصیت سر سخت از بیماریهای وابسته فشار روانی محافظت میکند.
اصولاً سالمندان اگر از خانواده و محیطی با جو مهرآمیز و وابستگیهای عاطفی برخوردار نباشد، قادر به ادامه حیات نخواهد بود؛ بنابرایناین نکته لزوم توجه به حمایت اجتماعی را در سالمندان یادآور میشود. طبق تعریف، حمایت اجتماعی عبارت است از: مراقبت، محبت، عزت، تسلی و کمکی که سایر افراد یا گروهها به فرد ارزانی میدارند.
رایجترین تعریف حمایت اجتماعی، بر در دسترس بودن و کیفیت ارتباط با افرادی که در مواقع مورد نیاز منابع حمایت را فراهم میکنند تأکید دارد. منابع حمایتی موجب میشود که فرد احساس مراقبت، مورد علاقه بودن، عزتنفس و ارزشمند بودن و رضایت از زندگی کند.
تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از عوامل پیشبینی کننده سلامت و عملکرد بهتر و رضایتمندی سالمندان، جنبه اجتماعی، روانشناختی و رفتاری داشته و بالقوه قابلتغییرند. این یافتهها نشان میدهد که موفقیت در سالمندی تحت تأثیر عوامل ژنتیکی فرد نیست، بلکه بیشتر عواملی چون سطح فعالیت بدنی فرد، تعاملات و حمایت اجتماعی کمک یا حمایتی است که از جانب اعضای شبکههای اجتماعی برای فرد فراهم میشود.
بزرگسالانی که از درجات بالای علمی بهره میبرند، به دیگران عنوان منابع حمایتی و پایگاههایی که میتوانند به آنها تکیه کنند، مینگرند. همچنیناین افراد ازاین اعتقاد برخوردارند که میتوانند با چالشهایی که ممکن است در زندگیشان با آنها روبرو شوند، سازگار شوند، شادی بالاتری تجربه میکنن و از زندگیشان رضایت بیشتری دارند. آنها همچنین میتواننداین گفتمان درونی را در خود رشد دهند که من میتوانماین کار را به پایان برسانم، من نباید شکست بخورم و نا امید شوم آنها بیشتر موفقیتهای شان را میبینند تا شکستهایشان را.
از آنجایی که سالخوردگی فرایندی همگانی است و در کل دوران زندگی ادامه دارد، وتمام تلاشهای سلولها و بدن، رسیدن به سالمندی و سفر انتهایی بشر است؛ آماده ساختن کل جمعیت برای دوران سالخوردگی باید جنبه تفکیک ناپذیری از سیاستهای توسعه اقصادی، اجتماعی باشد و با مساعی زیادی در کلیه سطوح کشوری، محلی، خانوادگی و فردی توام گردد.
شیوه برخورد بااین مساله نیز باید جامع و توسعهای بوده و همه جنبههای حیات را که تعیین کننده کیفیت زندگی و سلامت جسم و روان آنان میباشد را در بر بگیرد. در آغاز قرن بیست و یکم قرار داریم، قرنی که در آن شاخص امید به زندگی در بدو تولد برای جهانیان از مرز ۶۶ سال عبور کرده است. بطور کلی حمایت اجتماعی و شبکههای اجتماعی با نتایج سلامتی، شامل احتمال کمتر وضعیت مرضی، بیماری قلبی عروقی، سرطان و همچنین احتمال کمتر کاهش کنشی در افراد مسن ارتباط دارد. این تاثیرات حفاظتی شبکههای اجتماعی ممکن است نتیجه چندین فرایند باشد.
آنجرو و همکاران معتقدند: این نقش شامل دسترسی مثبت به اطلاعات درباره سلامتی و خدمات مراقبتی سلامتی “بلوم “، تشویق رفتارهای سالم(باویجرگ و همکاران، مرملسیتن ، کوهن ، لیختشتین ، کانمارک و بائر )، تشویق به بهره گیری از مراقبت برای سلامتی(بلیکر ، لامرس ، لیندرس و کروزن )، تدارک کمکهای محسوس”تویتس ” است.
وانگ ، وو و لی با روش فراتحلیلی ۱۸۲ پژوهش را دراین زمینه بررسی کرده و دریافتند که حمایت اجتماعی پیش بینی کننده قوی سلامت در زندگی است. حمایت اجتماعی احتمال بیمار شدن را کاهش میدهد، بهبودی را تسریع و مرگ ومیر را کم میکند(برکمن، گلین، شعرباف). یارچسکی و مک نیکولاس بین حمایت اجتماعی و رفتارهای بهداشتی مثبت، همبستگی معنی داری گزارش نمودند حمایت اجتماعی و حتی ادراک حمایت اجتماعی با پاسخهایایمنی بدن ارتباط دارد.
حمایت اجتماعی یکی از مفاهیم اساسی در روانشناسی است، حمایت اجتماعی ریشه در نظریه دلبستگی بالبی و راتر داشته و بر وجود ارتباط میان کودک و اطرافیان وی در طی تحول تکیه میکند(کاسیدی، ۱۹۹۹؛ تمنایی فر و منصوری نیک، ۱۳۹۲). حمایت اجتماعی فرآیند پیچیدهای است که در آن بر اساس تعامل و فعالیتهای متقابل بین فرد و شبکه حمایتی شکل میگیرد(واکس، ۱۹۸۸). حمایت اجتماعی به عنوان حمایتی تعریف میشودکه فرد از خانواده، دوستان، سازمانها و سایر افراد دریافت میکند. تعاملات فرد با خانواده و حمایتی که او از محیط و سایرین دریافت میکند، اثرات مثبتی بر وی دارد و سبب میشود پویاییهای روانشناختی او افزایش یافته و به وی در جنبههای عاطفی، شناختی و جسمانی کمک کند.
برخورد با سالمندان اولین قدم برای برقراری ارتباط مناسب است هر فرد ارزشها، باورها و فرهنگ خاص خودش را دارد. واین نکتهای است که در ارتباط با سالمندان نباید فراموش کرد. عقاید و ارزشهای سالمندان امروز، در جامعهای کاملا متفاوت با جامعه کنونی شکل گرفته است آنها حوادث تاریخی و شرایط اقتصادی- اجتماعی دشواری را پشت سر گذاشتهاند.
درک آنچه، بر سالمند کنونی گذشته است برای شما ممکن است سخت باشد و تنها یک ارتباط خوب میتوانداین شکاف نسلی را هموار سازد. شما میتوانید با رعایت اصول و مهارتهای ارتباط بین فردی، ارتباط خوبی با سالمند برقرار کنید از جملهاین ارتباط را میتوان به نشستن کنار سالمند، صحبت کردن چهره به چهره و اختصاص وقت کافی برای او اشاره کرد که نشان دهنده علاقه مندی شما به او و یاری کردن وی میباشد.
سالمندان از جمله گروههای آسیبپذیر در جامعه میباشند و سوء رفتار نسبت به آنها توسط مراقبین یکی از اشکال خشونت میباشد که به عنوان یک مشکل بهداشت عمومی در سراسر جهان شناخته شده است.
انسان دارای دوره تحولی است که از ضعف شروع میشود و پس از مدتی توانمندی دوباره به ضعف و ناتوانی کشیده خواهد شد.
یعنی همان طور که یک کودک نیاز به حمایت توجه و کمک در ابعاد عاطفی، اقتصادی، روانی و اجتماعی دارد، سالمند نیز نیازمند چنین توجهی است. یکی از مسائل مربوط به سالمندان که اغلب نادیده گرفته میشود، سوءرفتار نسبت به آنها است. در حال حاضر سالمندآزاری مخفیترین شکل سوءرفتار است.
جمعیت در حال پیر شدن میباشد. بااین همهاین موضوع یک مشکل خشونت خانوادگی، نگرانی از نسلی به نسل دیگر، بهداشت، عدالت و مسئله حقوق بشر را در بر میگیرد؛ زیرا پدیده سالمندآزاری و غفلت یک مسئله چند بعدی و پیچیده است که باید به وسیله چندین متخصص و روشهای بین حرفهای هدایت شود. شیوع سالمند آزاری به وسیله سطح آگاهی افراد و سالمندان، میزان دانش آنها و آمادگی متخصصان مراقبت بهداشتی، تحت تاثیر قرار میگیرد.
بهترین تعریف از سالمندآزاری عبارت است از: عملی آسیب رسان و مضر توسط شخصی که مورد اعتماد سالمند است. اولین و اصلیترین گام در جهت مقابله با خطر سالمند آزاری آشنایی با مفاهیم سالمند آزاری و شاخصهای آن است.امروزه سالمند آزاری و غفلت به عنوان یک مشکل بهداشت عمومی گسترش یافته است. سالمندآزاری یکی از پیش بینی کنندههای غیر مستقیم مرگ است. شبکه بین المللی پیشگیری از سالمند آزاری در سال ۱۹۹۷ایجاد شد و تا سال ۲۰۰۹، ۵۸ کشور عضو آن بودند در ۱۵ ژوئن ۲۰۰۶ “روز جهانی آگاهی از سالمندآزاری” نامگذاری شد.